آلیس و توماسو سال ها با هم بوده اند. وقتی دوستان خود را به شام ​​دعوت می کنند، همه فکر می کنند که اعلام می کنند که ازدواج می کنند. در عوض، آنها در حال جدا شدن هستند.

در رم سه سال است که باران نباریده است. هنگامی که یک گروه از شخصیت‌های پیچیده درگیر کمبود آب می‌شوند، مقررات و رسوم تغییر می‌کنند و ...

داستان فیلم در مورد مردی به نام فلیس است که پس از چهل سال دوباره به شهر محل تولدش، ناپل، بازمی‌گردد. در این میان او با کشیشی به نام دون لوئیجی که تلاش می‌کند آینده بهتری را برای جوانان شهر به ارمغان آورد، ملاقات کرده و ....

ماجرای فیلم براساس یک داستان واقعی روایت شده و در مورد یک کارآفرین اهل شهر میلان است که در زمان جنگ، گروهی از افراد سرکش را دور هم جمع می‌کند تا از یک گنج افسانه‌ای متعلق به بنیتو موسولینی سرقت کرده و یک نمایش بزرگ به راه اندازند. اما ...

مجموعه ای از وقایع زندگی ساکنان یک ساختمان آپارتمانی را به طور اساسی متحول می کند و دشواری آنها را در پدر و مادر، برادر یا همسایه بودن را در دنیایی که به نظر می رسد رنجش و ترس از زندگی مشترک بهتر شده است را آشکار می کند. در حالی که مردان اسیر لجاجت خود هستند، زنان هر کدام به روش خود سعی می کنند این زندگی های از هم گسیخته را اصلاح کنند و در نهایت عشقی را که شاید فکر می کردند برای همیشه ناپدید شده زا دوباره پیدا کنند و ...

داستان سریال به سال 1960 شهر رم برمی گردد و از کشف پیوند بین دو خواهر گمشده و جدا شده در بدو تولد شروع می شود. در پی توطئه ها و رمز و رازها ، دو قهرمان داستان سعی می کنند تا دریابند که چرا در آغاز کودکی، از هم جدا شده و مقدر شده که دو زندگی کاملاً متفاوت داشته باشند، اما غافل از پیوند قوی که آنها را به هم وصل می کند و ....

با رخ دادن یک حادثه، زندگی گروهی از افراد برای همیشه تغییر پیدا می‌کند و هنگامی‌که ترس درون اشخاص و خانه‌ها حضور می‌یابد، برای یافتن امنیت می‌بایست بهای سنگینی را پرداخت کرد که...

این فیلم داستان گریگور را روایت می کند که برای غلبه بر ترس خود، گزارش انتخاب پاپ و عاشق شدن، ابتدا باید به واتیکان پرواز کند و ...

داستان سریال ماجراهای دو دختر نوجوان اهل رم و از طبقه پولدار که از اطرافیان و خانواده خود خسته شده اند و پس از اینکه پایشان به دنیای جرم و جنایت باز می شود زندگی دوگانه ای را در پیش میگیرند و ....

این فیلم داستان آشنایی "لازارو"، پسر کشاورزی که عده‌ای او را ساده‎ لوح می‎خوانند با "تانکردی"، پسری نجیب‎ زاده که توسط آرزوها و تصوراتش نفرین شده است، می‎باشد. آنها در روستایی دور افتاده‌ تحت سلطه‎ "آلفونسینا" زندگی می‎کنند. این دوستی تا اندازه‎ای برای "لازارو" ارزشمند می‎شود که بعد از مدتی برای یافتن "تانکردی" پا به شهر می‎گذارد. جایی که او مثل یک قطعه‌ از گذشته است که در دنیای مدرن گم شده است و …

یک نوجوان درون گرا به والدینش می گوید که می خواهد به پیست اسکی برود، اما بجای آن وقتش را در زیرزمین خانه به تنهایی می گذراند تا اینکه با دختری معتاد آشنا می شود و ....

دوناتلا و بئاتریس در یک مرکز روانی در توسکانی هستند. آنها داستان زندگی بسیار متفاوتی دارند، اما روزی فرصتی برای فرار از آن جا برای آن ها به ارمغان می آید که زندگی ها آن را تغییر می دهد ... ...